بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهید42
آخرین نظرات
  • ۲۵ اسفند ۹۱، ۰۱:۴۴ - محسن دهقانی
    salam
۰۹ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۲۲

هدیۀ مولا.....!

بسم رب الزینب

باردار بود اما به همسرش اصرار می ورزید که باید مرا به کربلا ببری.ابتدا همسرش قبول نمی کرد ولی دست آخر با اصرارهای فراوان زن،ناگزیر قبول کرد.

در نزدیکی کربلا زن باردار به شدت احساس درد کرد و همسرش به سرعت او را به بهداری ای در آن نزدیکی رساند.دکتر پس از معاینه گفت که طفل در رحم مادرش مرده است.

زن قبول نمی کرد و گویی درک خود را از حقیقت از دست داده بود.برخاست و با همان درد شدیدی که داشت گفت باید به حرم مولایم حسین بروم.همسرش نمی توانست او را منصرف کند.به هر طریقی به حرم رسیدند.پس از ساعاتی زن مشاهده کرد که انگار احساس درد ندارد.مجدداً به بهداری بازگشتند.

پزشک پس از معاینه ی مجدد با کمال تعجب گفت بچه سالم است و نفس می کشد!!!

مدتی بعد نوزاد به دنیا آمد و نام او را گذاشتند:«محمد ابراهیم همّت...»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۰۹
گمنام گمنامی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">