بسم رب الشهدا و الصدیقین

شهید42
آخرین نظرات
  • ۲۵ اسفند ۹۱، ۰۱:۴۴ - محسن دهقانی
    salam


بسم رب الزینب...
در انتهای جزیره ی جنوبی مجنون در محاصره قرار گرفته بودیم.
پشت سر ما باتلاق بود و عبور و مرور غیر ممکن.
در چند روز اول فشار زیادی روی گردانها آمد و در هنگام در گیری های شدید،
همه گردانها درخواست کمک،نیرو و تسلیحات می کردند و این امکان وجود نداشت که برای همه آنها کمک فرستاد.
بیش تر گردانها در محاصره بودند و به همین دلیل نمی شد همه آنهارا پشتیبانی کرد.
به همین خاطر ناگهان صدای چهار یا پنج فرمانده گردان با هم و همزمان می پیچید توی بیسیم.
وقتی امیدشان از همه جا قطع شد،با «زین الدین» تماس می گرفتند
و با آرامش و متانت جواب تک تک آنها را می داد و آنها با شنیدن صدای ایشان دیگر اظهار
ناراحتی و شکایت نمی کردند.
آرام می شدند و قوت قلب می گرفتند و دستور های ایشان را اجرا می کردند.

منبع
سردار عشق،ص 85.

نظرات  (۱)

ولی خدائیش چهره شهید زین الدین دقیقا مثل چهره شهید همت و شهید صیاد شیرازی یه آرامش خاصی داره..البته شهیر خرازی رو هم نبایاد از قلم بندازیم

همه شهدا این آرامش رو دارن ولی به نظرم تو این 4 نفر یه حس خاصیه

اللهم عجل لولیک الفرج

پاسخ:
اینا گل سر سبد جنگ بودن....
خدایا چه نعمت هایی رو از ما گرفتی...

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">